علم چیست ؟ چه نسبتی بین علم ،اخلاق ،دین و سیاست وجود دارد ؟

دانشمندان عقیده دارند که بین انسانهاو دنیای خارج رابطهای برقرار میشود و شناخت محصول تجربه انسانی با توجه به دنیای فیزیکی زیستس و اجتماعی پیرامون اوست و این شناخت را علم منامند.

شناختی که بصورت نظام یافته (مبتنی بر نظم و ترتیب و بیانگر روابط علت و معلولی بین پدیده ها بودهخ و بر اساس روش های قابل اطمینان تحصیل شده و قابل استدلال یا اثبات بوده و واقع بنیاد و عاری از رازش هاو قضاوت های شخصی باشند علم نامیده میشود .

 

معنای اصلی و نخستین علم ، دانستن در برابر ندانستن است .  

 

فرانسیس بیکن : ما از قوانین طبیعت برای تسلط بر طبیعت و مهار آن اطاعت می کنیم .اما قبل از هر چیز باید این قوانین را بشناسیم . پس می توان گفت :

( علم در جستجوی کشف قوانینی جهانی است تا با آن جهان پیرامون را بشناسد و پدیده ها را در حوزه میل و اراده انسان قرار دهد( ساروخانی ، 1385 : 18 ) .

پوپر معتقد است تنها هدف علم ، پیدا کردن تفاسیر Explanation رضایتبخش برای پدیده های محتاج به تفسیر است که با آنها مواجه می شویم (ازکیا ،1382: 30 ). در نتیجه هدف علم ، توصیف و تبیین واقعیت هاست (ازکیا ،1382: 31 ).

کرلینگر : ( وظیفه علم ... عبارت است از ایجاد قوانین کلی که رفتار چیزها یا رویدادهای تجربی را که علم با آنها در ارتباط است  ، در بر می گیرد و بدین وسیله ما را قادر می سازد تا دانش خود درباره رویدادهای شناخته شده و مجزا را با یکدیگر پیوند دهیم و درباره رویدادهایی که تا کنون برای ما ناشناخته بوده است پیش بینی های معتبر به عمل آوریم ( ساروخانی ، 1385 : 18 ) .

 

 نسبت میان علم سیاست

 

 علم چیزی نیست که سیاست به آن دست درازی نکند. بخصوص، علوم اجتماعی بخشی از زندگی اجتماعی است. ماه چیزهایی را مطالعه م یکنیم که برای مردم اهمیت دارند، چیزهایی که آنان احساسات شخصی خلل ناپذیری به آنها دارندو چیزهایی که در زندگی آنان تأثیر می گذارند. (932 ارل ببی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد