به نام آن گوشه ی آسمان
خدایا به داده هایت شکر .
به نداده هایت شکر .
به گرفته هایت شکر .
چون داده هایت نعمت .
نداده هایت حکمت .
و گرفتنه هایت امتحان است .
*** احوال حقیقت ***
خوشا بحال شما که اکنون گرسنه اید، زیرا سیر خواهید شد.
خوشا بحال شما که اینک گریانید، چرا که خواهید خندید.............انجیل لوقا:22-21
بجوشید، بجوشید که ما بحر شعاریم
بجز عشق، بجز عشق دگر کار نداریم
در این خاک، در این خاک، در این مزرعه ی پاک
به جز مِهر، به جز عشق، دگر تخم نکاریم
چه دانیم؟ چه دانیم که ما دوش چه خوردیم؟
که امروز، همه روز*، خمیریم و خماریم
***
مپرسید، مپرسید ز احوال حقیقت
که ما باده پرستیم، نه پیمانه شماریم
شما مست نگشتید، وز آن باده نخوردید
چه دانید، چه دانید که ما در چه شکاریم؟
***
نیفتیم بر این خاک، سِتان، ما نه حصیریم
برآییم بر این چرخ، که ما مردِ حصاریم**
(مولانا)
درختان شکوفه می زدند، پرندگان نغمه می سرودند - سبزه ها نمناک بودند
- سراسر زمین می درخشید. و ناگهان من خود درختان و گلها و پرندگان و
سبزه ها بودم- و دیگر هیچ منـــی وجود نداشت.
(نامه ی 23 مه 1924 جبران خلیل جبران به ماری هسکل)